به گزارش راهبرد معاصر؛ حقوق بازنشستگی از قصه های پر غصه ای است که سالهاست زندگی بازنشستگان را تحت الشعاع قرار داده است، امنیت گمشده ای در سال های دور زندگی، سال هایی که باید نشست و ثمره زحمات دوران جوانی را چشید، اما این حس و این نگاه به دریچه زندگی سال هاست از دید بازنشستگان دور شده است چرا که تورم آنقدر عمیق و دقیق روی زندگی آنها نشسته که مجالی برای چشیدن طعم خوش دستاورد و ماحصل سالهای دور جوانی باقی نگذاشته است.
زندگی بازنشستگان به جای نشستن و کنکاش در قاب خاطراتی که سال ها با آن گذران عمر کرده اند درگیر دو دو تای حساب و کتاب هایی هستند که آیا می تواند کمبودهای مادی زندگی آنها را به سامان کند یا خیر!
بخش اصلی زندگی امروز بازنشستگان صرف مخارجی می شود که توانی برای گذران زندگی و یک معیشت سالم و آبرومندانه برای آنها باقی نگذاشته است. دارو و درمان، خوراک و پوشاک را اگر پر کنند چنان کار شاقی کرده اند که گویا ماحصل کل زندگیشان را در این راه هزینه کرده اند ، اما همین هم حاصل نمیشود چرا که هزینه درمان و دارو و خورد و خوراک آنقدر بالاست که نمی تواند پوشش دهنده بخش کوچکی از آن باشد.
بیان این رنج ها شاید یکی از دلایل موفقیتهای مدیرعامل فعلی بازنشستگی به شمار برود، آنچه توضیح آن در قالب کلمات نمی گنجد به نوعی در دل پیام هایی که از سختی های معیشتی و زندگی سالمندان گفته شد به گوش دولت رسید، به هر حال می توان گفت ثمره این پیگیری ها، همسان سازی حقوق و دستمزدهاست.
زندگی بازنشستگی دنیای متفاوتی است از آمد و شد فرزندان و نوه های کوتاه و بلندی که به امید در آغوش گرفتن پدربزرگ و مادر بزرگان خود زنگ خانه را به صدا در می آورند تا در آغوش پدر بزرگ و مادر بزرگ طعم مهربانی بزرگتر خود را مزه کنند، اما تورم و معیشت گران مانع این موضوع شده است که پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نتوانند از فرزندان و نوادگان خود به خوبی و آنگونه که دوست دارند پذیرایی کنند، لذا بارها و بارها شنیده ایم به دلیل ناتوانی از پر کردن سفره برای پذیرایی از فرزندان و نوادگانشان از باز کردن در خانه به روی فرزندان و نوادگان خودداری کرده اند، ماجرایی تاسف بار که هیچ قلب سلیم و هیچ انسان نجیب و منصفی نمی تواند چنین وضعیتی را هضم کند و بدون تفاوت از کنار آن بگذرد.
از این روی نمایندگان کانون استان ها، شهرستان ها و کشوری طی جلسات مختلف با مدیر عامل صندوق بازنشستگی و طرح مشکلات، مهمترین دغدغه های بازنشستگان را مطرح و آن را به گوش مسوولین تراز اول کشور رساندند تا با اتخاذ تدابیری موجب کاهش شرمندگی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها از روی فرزندان و نوادگان خود شوند، ضمن اینکه گره کوچکی از معیشت آنها و مشکلات درمانی حل شود.
شاید همین دو خط شرمندگی پدر بزرگان و مادر بزرگان از روی نوادگان خود موجب شده که مسوولین بعد از این همه سال سختی و تنگنایی که در زندگی بازنشستگان وجود داشته همسان سازی حقوق و دستمزدها را تصویب و به مرحله عملیاتی نزدیک کنند. امیدواریم هیچ گاه شاهد ناتوانی بزرگتر های خودمان و گرفتاری و رنج معیشتی آنها نباشيم چرا که میانسالان گنجینه های ارزشمندی هستند که پویایی کشور نتیجه و ماحصل سال ها تلاش و پشتکار آنها در سال های جوانی است.